آزاده خلیلی|شهرآرانیوز؛ ممکن است، چون حرف جنگ و جهاد است چنین برداشت شود که عاشورا واقعهای کاملاً مردانه بوده است. واقعه که نه نهضتی که مبدأش روز عاشورا بود و ادامه اش تا روزگار ما آمده است. ابتدا و ادامهای که نه تنها تمام نقش هایش مردانه نبود که زنان نقش پررنگی در زنده نگه داشتنش ایفا کردهاند. نقشی که هم مهم است، هم متنوع و هم ادامه دار. در حقیقت زنان نقش آفرین در نهضت حسین (ع)، الگوهای ماندگاری هستند که کارشان متوقف به یک روز و روزگار نبود. نقش و وظیفهای که امروز زنان شیعه میراث دار آن هستند. در ادامه با برخی از این زنان و نقش هایشان آشنا میشویم تا بهتر بدانیم چگونه باید در مسیر نهضت حسین (ع) گام برداریم و ایفای نقش کنیم.
برای یافتن این زنان باید قدمی در تاریخ برداشت و به روزگار خونین کربلا در سال ۶۰ قمری بازگشت. تاریخی که شهید مطهری درباره آن گفته است: «تاریخ کربلا یک تاریخ و حادثه مذکر_مونث است. حادثهای که مرد و زن هر دو در آن نقش دارند؛ ولی مرد در مدار خودش و زن در مدار خودش.»
تاریخی که با کمی دقت متوجه میشویم نقش آفرینانش خیلی پیشتر از وقوعش برای حفظ و حراست از آن قدم برداشته و پس از آن نیز صحنه مبارزه را ترک نکردهاند.
روایت گری یکی از نقشهای مهم زنان در زنده نگه داشتن نهضت حسینی بود، وام سلمه، همسر پیامبر (ص)، که از زنان محدث صدر اسلام بود از نخستین راویان این نهضت محسوب میشود. آمده است که او یار و مدد کار حضرت زهرا (س) بود و پس از رحلت پیامبر (ص) برای حقانیت ایشان تلاش کرد. پیوند او با عاشورا از میراثی که پیامبر (ص) در اختیارش گذاشتند آغاز شد. گفته میشود محبت ایشان به امام حسین (ع) تا آن اندازه بود که در کودکی مراقب و پرستار ایشان بود (الثاقب فی المناقب، ج۱، ص۳۳۰) و پس از شهادت ایشان جزو نخستین سوگواران حضرتش بود و برای روایت آنچه بر خاندان رسول ا... (ص) رفته بود، تلاش کرد.
عاشورا جهادی بود که پرچم دارانش نامهای بزرگی بودند. یک پرچم دار در عرصه میدان به بزرگی حضرت عباس (ع) و یک پرچمدار در عرصه پیام رسانی به شکوه حضرت زینب (س). بانوی بزرگواری که به شهادت علمای دوران، فقیه بود و به گفته امام معصوم عالم بی معلم. ایشان که از ابتدای قیام امام حسین (ع) همراه ایشان بود، پس از واقعه عاشورا، پرچم قیام را در دست گرفت و با خطبههای ماندگارش، مانع از فراموشی پیام نهضت حسینی شد و با مراقبت از امام سجاد (ع)، چون مادر بزرگوارشان از مقام ولایت دفاع کرد و بسیاری سخنوری ایشان را یادگاری از امام علی (ع) دانستهاند.
یکی دیگر از بانوانی که نامش در واقعه کربلا آمده،ام کلثوم است که در زمان اسارت از هر فرصتی برای روشنگری بهره میبرد. آیتی مینویسد: «آنها میدانستند که دشمن ... با هر قیمتی که شده تاریخ شهادت امام را تحریف میکند. به همین جهت با کمال هوشیاری در هر انجمنی و در هر بازار و کوچهای در پاسخ هر پرسشی در جواب هر فحش و ناسزایی فصلی از آن چه روی داده بود میگفتند و گوشهای از تاریخ شهادت امام را روشن میساختند. برای همین بود که در همان روز اول ورود به کوفه، سه نفر از بانوان اهل بیت خطبه خواندند و به این فکر هم نیفتادند که، چون امام چهارم در میان ماست و هم با مردم کوفه و هم با ابن زیاد سخن خواهد گفت دیگر نیازی به سخن گفتن ما نیست.» (بررسی تاریخ عاشورا، ص۱۵۸.)
واقعه عاشورا، مرثیه جانسوز شیعه است. مرثیهای که مرثیه سرایان بی شماری در طول تاریخ داشته است و یکی از نخسیتن مرثیه سرایان آن، زنان بودند. زنانی مانند «اُمّ البنین» مرثیه سرای پسران شهیدش بود. در مقاتل الطالبین آمده است: «امّ البنین_ که مادر چهار برادرِ کشته شده بود _ به بقیع مى رفت و در آنجا، اندوهگینترین و سوزناکترین مرثیه سرایىها را براى پسرانش انجام مى داد. مردم، نزد او گِرد مى آمدند و به آن مرثیهها گوش فرامى دادند. مروان هم از جمله کسانى بود که به بقیع مى آمد و به مرثیه اُمّ البنین، گوش مى داد و مى گریست.»، اما حضرت رباب، همسر امام حسین (ع)، زنی فاضل و شاعر بود که داغش را با زبان مرثیه زنده نگه میداشت و نامش در مرثیه سرایان کربلا آمده ا ست.
بسیار شنیدهایم که اگر تشویق و ترغیب زنان نبود شاید بسیاری از بزرگمردان پای در راه جهاد و مبارزه نمیگذاشتند. در واقعه عاشورا نیز زنانی مانند دُلْهُم، همسر زُهَیر، این نقش را ایفا کردهاند. نقشی که در ادامه نهضت حسینی زنان بسیار میراث دار آن بوده و به همین خاطر امروزه ما نقش زنان را در ادامه مبارزه و تداوم مقاومت بسیار پررنگ میدانیم. همچنین همسر عمر بن جناده از دیگر زنان مشوق جهاد در واقعه کربلا بود. این زن بزرگوار پس از شهادت همسرش عمر بن جُناده، فرزند جوانش را به میدان فرستاد و او را برای جهاد تشویق کرد. اما مشوقان جهاد تنها در سرزمین کربلا نبودند و زنانی بودند که در شهرهای دیگر مردم را برای یاری رساندن به امام حسین (ع) تشویق میکردند. ماریه یکی از این زنان بود که در این امر تلاش بسیاری کرد و خانه اش مدتى محل تجمع و گفت وگوى طرفداران امام حسین (ع) بود و توانسته بود افرادی را برای کمک راهی کند.
هر چند که در واقع عاشورا، زنان در زمره مبارزان نبودند، اما در کشاکش جنگ زنانی پس از مردانشان پا به میدان نبرد گذاشته و آماده جهاد بودند. طبری مینویسد: «ام وهب (پس از اینکه شوهرش به میدان جنگ رفته بود) چماقی برگرفت و سوی شوهر خویش رفت و میگفت: «پدر و مادرم به فدایت! از پاکان، از باقی ماندگان محمد دفاع کن.» (طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۳۰.)
همچنین همسر جناده بن کعب انصاری که شوهر و فرزندش را تشویق به یاری حسین (ع) کرده بود و آن دو در رکاب آن حضرت به شهادت رسیده بودند خود نیز روانه میدان شد. او این گونه رجز میخواند: من پیر و زنی ناتوان و شکسته حالم. اما با ضربت خشن و سخت شما را میکوبم تا از حریم فرزند فاطمه (سلام الله علیهم) حمایت کنم. او دو نفر را به قتل رساند. امام حسین (ع) به او دستور داد برگردد و برای او دعا کرد. (مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۲۸.)
تولی و تبری یکی از شرطهای مهم برای یاری پیامبر و خاندان اهل بیت (ع) است. شرطی که ما در زیارت عاشورا هم آن را میخوانیم و هر بار تکرار میکنیم. در واقعه عاشورا افرادی از نزدیکان دشمن علم برائت برداشته و از این کار ننگین اعلام بیزاری کردند. به همین خاطر یادشان در تاریخ ماندگار شده است که مشهورترین آنها همسر یزید بود. درباره همراهی نکردن این زنان از جمله در الأمالى صدوق آمده است: «خاندان حسین علیه السلام را بر یزید بن معاویه وارد کردند و زنان خاندان یزید و دختران معاویه و خانواده اش صیحه زدند و فریاد کشیدند و نوحه سر دادند.» همچنین آمده است در استقبال از کاروان اسرا، زنان کوفى با سوگواری نسبت به ظلمی که بر خاندان اهل بیت (ع) رفته بود، واکنش نشان دادند. در بلاغات النساء آمده است: حِذام یا حُذَیم اسدى گفت: سال ۶۱ [سال شهادت حسین علیه السلام]به کوفه وارد شدم. زنان کوفه را در آن زمان دیدم که بر سر و صورت خود مى زنند و گریبان مى درند.
اما قبل و بعد از واقعه کربلا بودند افرادی که از مبارزان این نهضت حمایت و پشتیبانی کردند. حامیانی که حضورشان به دوام نهضت بسیار کمک کرد. در میان این حامیان زنانی حضور داشتند که با هر چه در توان داشتند، حمایت خود را از مبارزان نشان دادند و از این جهت میتوانند الگویی برای ما در مسیر مقاومت باشند. یکی از این زنان «طوعه» است، بانویی که در شام تاریک مسلم بن عقیل وقتی اهل کوفه به او پشت کرده بودند، این شهید را پناه داد و با آن چه داشت از او پذیرایی کرد. همسر مختار نیز از بانوانی است که جانش را در راه حمایت از خون خواهی امام حسین (ع) گذاشت. تاریخ الیعقوبى، سرنوشت او را چنین نقل مى کند: «مصعب بن زبیر، اسماء دختر نعمان بن بشیر (همسر مختار) را دستگیر کرد و به او گفت: نظرت درباره مختار چیست؟ او گفت: به نظر من او انسانى با تقوا، پاک و روزه دار بود. مصعب گفت: اى دشمن خدا! تو از کسانى هستى که مختار را از عیب، مُبرّا مى دانى؟! سپس دستور قتل وى را داد و گردن او را زدند. او نخستین زنى بود که با زجر، گردنش زده شد.»